درک هدف کاربر: تعریف قیف فروش در گوگل ادز
در دنیای پرهیاهوی دیجیتال مارکتینگ امروز، موفقیت هر کسبوکاری بیش از هر چیز به درک عمیق نیازها و رفتارهای کاربرانش بستگی دارد. دیگر نمیتوان با رویکرد “بزن و ببین چه میشود” به نتایج پایدار و اثربخش دست یافت. در این مسیر، قیف فروش در گوگل ادز، همچون یک قطبنمای دقیق عمل میکند که به ما نشان میدهد کاربر در هر مرحله از سفر خود چه نیازی دارد و ما چگونه میتوانیم با پیامی صحیح و در زمان مناسب، او را به مقصد نهایی، یعنی تبدیل شدن به مشتری وفادار، هدایت کنیم.
این مقاله، راهنمایی جامع و کاربردی برای متخصصان و علاقهمندان حوزه گوگل ادز است تا با مفاهیم بنیادی درک کاربر، شناخت عبارت جستجو، هدفگذاری مخاطب و هنر پیامرسانی در قیف فروش آشنا شوند.
در این مقاله بصورت خلاصه چه می آموزیم:
| خلاصه نکات مهم این مقاله | توضیح ساده و کاربردی |
| اهمیت قیف فروش در گوگل ادز | در دنیای دیجیتال مارکتینگ، درک عمیق نیازها و رفتارهای کاربران برای موفقیت هر کسبوکاری ضروری است. قیف فروش در گوگل ادز همچون قطبنمایی عمل میکند که به ما نشان میدهد کاربر در هر مرحله از سفر خود چه نیازی دارد و چگونه میتوان او را با پیام صحیح به مشتری وفادار تبدیل کرد. |
| تفاوت “عبارت جستجو” و “کلمه کلیدی“ | عبارت جستجو (Search Query) همان واژه یا عبارتی است که کاربر واقعاً در موتور جستجو تایپ میکند. در مقابل، کلمه کلیدی (Keyword) واژهای است که تبلیغکننده به گوگل میدهد تا بر اساس آن تصمیم بگیرد تبلیغ برای کدام عبارات جستجوی مرتبط نمایش داده شود. گوگل هوشمندانه عبارات مرتبط را شناسایی میکند. |
| مفهوم و هدف “هدفگذاری مخاطب“ | هدفگذاری مخاطب (Audience Targeting) فرآیندی است که طی آن، مخاطب مناسب شناسایی شده و راهی برای دسترسی به او پیدا میشود. این شناسایی بر اساس ویژگیهای جمعیتی، علایق و رفتارهای کاربر صورت میگیرد. |
| پارامترهای کلیدی هدفگذاری مخاطب | پارامترهایی چون سن، موقعیت مکانی، علایق و رفتارها ابزارهایی هستند که به محدود کردن دایره مخاطبان کمک میکنند. اطلاعات علایق و رفتارها از فعالیتهای آنلاین، توافقنامههای صدور مجوز با شرکتهای بزرگ داده و پلتفرمهای مدیریت داده (DMPs) جمعآوری میشوند. |
| استراتژی تعیین اندازه مخاطب | انتخاب بین مخاطب گسترده و مخاطب محدود به هدف کمپین و مرحله قیف فروش بستگی دارد. مخاطب گستردهتر (با نادیده گرفتن برخی پارامترها) برای کمپینهای آگاهیبخش در مراحل اولیه قیف مناسب است. مخاطب محدودتر (با اعمال محدودیتهای بیشتر) برای مراحل پایانی قیف که هدف تبدیل مستقیم است، کارایی بیشتری دارد. |
| اهمیت و اجزای “پیامرسانی” در تبلیغات | پیامرسانی (Messaging) به معنای مجموعهای از عناصر (متن، تصاویر، ویدیو، انیمیشن) است که برای انتقال یک پیام منسجم و اثرگذار در تبلیغات به کار میروند. محتوا هنوز هم “پادشاه” است. اگرچه هوش مصنوعی ابزار قدرتمندی است، اما محتوای انسانمحور (People-First Content) که اصالت و مهارت کافی در آن به کار رفته، بسیار حائز اهمیت است. |
| مدلهای قیف فروش و چرخه هاباسپات | قیف فروش سنتی شامل چهار مرحله: آگاهی، علاقه، اشتیاق و اقدام است. مدل چرخه هاباسپات شامل مراحل جذب، تعامل و لذت است که مشتریان را به تبلیغکنندگان تبدیل میکند. هر دو مدل بر اهمیت تطبیق پیام با مرحله کاربر تأکید دارند. |
| تطبیق پیام با مراحل قیف فروش | در بالای قیف (آگاهی)، پیامها باید بر سبک زندگی، کیفیت و مزایای عاطفی متمرکز باشند. در پایین قیف (تبدیل)، پیامها باید بر ویژگیهای خاص محصول، تخفیف، سیاست بازگشت و فراخوان به اقدام مستقیم تمرکز کنند. |
| تحلیل عبارات جستجو برای تشخیص موقعیت کاربر | عبارات جستجو راهی هوشمندانه برای تشخیص جایگاه کاربر در قیف فروش هستند. برای مثال، “کفش ورزشی” نشاندهنده بالای قیف، “کفش نیوبالانس” وسط قیف و “کفش نیوبالانس 327 زنانه” نشاندهنده پایین قیف است. |
| درک نیت کاربر (User Intent) | گوگل چهار نیت اصلی برای جستجو را شناسایی میکند: “میخواهم بدانم” (I Want to Know)، “میخواهم انجامش دهم” (I Want to Do)، “میخواهم بخرم” (I Want to Buy) و “میخواهم بروم” (I Want to Go). تطبیق پیام با این نیتها، اثربخشی تبلیغات را به شدت افزایش میدهد. |
استادکار قیف فروش گوگل ادز شوید
تفاوت کلیدی بین “عبارت جستجو” و “کلمه کلیدی“
پیش از هر چیز، بیایید تفاوت دو مفهوم اساسی را روشن کنیم که اغلب با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند: عبارت جستجو (Search Query) و کلمه کلیدی (Keyword).
عبارت جستجو، همان واژه یا عبارتی است که کاربر در واقع در موتور جستجو تایپ میکند. این دقیقاً همان چیزی است که کاربر برای یافتن اطلاعات یا محصول مورد نظر خود وارد کرده است.
اما کلمه کلیدی، واژهای است که شما، به عنوان یک تبلیغکننده، به گوگل میدهید. این کلمه کلیدی مبنایی است برای گوگل تا تصمیم بگیرد تبلیغ شما را برای کدام عبارات جستجوی کاربران نمایش دهد.
برای درک بهتر این تفاوت، فرض کنید شما “خودکار لوکس” (fountain pen) میفروشید. ممکن است کلمه کلیدی “خودکار لوکس برای فروش” را به گوگل بدهید. حال، ممکن است کاربری عبارت “خودکار لوکس زرد آنلاین” را جستجو کند. جالب اینجاست که گوگل میتواند تبلیغ شما را به او نمایش دهد، حتی اگر کلمه “زرد” در کلمه کلیدی اصلی شما وجود نداشته باشد. این یعنی گوگل هوشمندانه، عبارات مرتبط را نیز شناسایی میکند تا تبلیغ شما به دست مخاطبان بالقوه بیشتری برسد. پس، عبارت جستجو، واقعیت جستجوی کاربر است، در حالی که کلمه کلیدی، تفسیر ما از نیت جستجوی کاربر برای نمایش تبلیغات است.
هدفگذاری مخاطب: نقش اصلی در موفقیت دیجیتال مارکتینگ
شناخت مخاطب و رساندن پیام به او، از ارکان اصلی موفقیت در هر نوع بازاریابی، به خصوص بازاریابی دیجیتال است. اینجاست که مفهوم هدفگذاری مخاطب (Audience Targeting) وارد میشود.
مفهوم Audience Targeting
هدفگذاری مخاطب، فرآیندی است که طی آن، شما مخاطب مناسب خود را شناسایی کرده و راهی برای دسترسی به او پیدا میکنید. این شناسایی بر اساس ویژگیهای جمعیتی (demographics)، علایق (interests) و رفتارهای او صورت میگیرد. در واقع، ما کل جمعیت بالقوه را در نظر میگیریم و با استفاده از “پارامترها” آن را به گروههای کوچکتر و مشخصتری تقسیم میکنیم.
پارامترهای هدفگذاری (سن، موقعیت مکانی، علایق و رفتارها)
پارامترها ابزارهایی هستند که به ما کمک میکنند دایره مخاطبان را محدودتر کنیم:
- سن: یکی از رایجترین پارامترهاست. تعیین گروه سنی مشخص، به ما امکان میدهد محتوایی متناسب با علایق و نیازهای آن گروه تولید کنیم.
- موقعیت مکانی: پارامترهایی چون کشور، شهر، کد پستی (postal code) یا حتی یک شعاع مشخص (مثلاً شعاع کیلومتری یا مایلی) از یک نقطه جغرافیایی، به ما کمک میکنند مخاطبان را بر اساس محل زندگی یا حضورشان هدف قرار دهیم. این امر به ویژه برای کسبوکارهای محلی یا کمپینهایی با تمرکز منطقهای اهمیت دارد.
- علایق و رفتارها: این بخش، کمی پیچیدهتر و در عین حال قدرتمندتر است. پلتفرمهایی مانند گوگل و متا (فیسبوک/اینستاگرام) هزاران دستهبندی علاقه از پیشساخته دارند. برای مثال، اگر به نوشتن، ادبیات و کاغذ علاقه دارید، این یک دستهبندی علاقهمندی محسوب میشود.
نقش دادههای DMP و رفتار کاربر در دستهبندی علایق
این اطلاعات و دادههای مربوط به علایق و رفتارها از کجا میآیند؟ پلتفرمهای بزرگ دیجیتال این دادهها را بر اساس مجموعهای از فعالیتهای آنلاین شما جمعآوری میکنند. این شامل فعالیتهای مرورگر قبلی شما، توافقنامههای صدور مجوز با شرکتهای کارت اعتباری، سایر جمعآوریکنندگان بزرگ داده و پلتفرمهای مدیریت داده (Data Management Platforms – DMPs) میشود. با تحلیل این دادهها، پلتفرمها میتوانند الگوهای رفتاری و علایق کاربران را شناسایی کرده و دستهبندیهای دقیقتری برای هدفگذاری ارائه دهند.
رمزگشایی از نیت کاربران
استراتژی تعیین اندازه مخاطب: مخاطب گسترده یا محدود
یکی از مهمترین تصمیمات در هدفگذاری مخاطب، انتخاب اندازه مخاطب است: آیا میخواهیم مخاطب گستردهای (broad audience) داشته باشیم یا مخاطبی محدود و دقیق (narrow audience)?
- مخاطب گستردهتر: با حذف یا نادیده گرفتن برخی از پارامترها مانند سن، جنسیت، درآمد خانوار یا دستهبندیهای علاقه، میتوانید به مخاطب بزرگتری دست پیدا کنید. این رویکرد برای کمپینهای آگاهیبخش در مراحل اولیه قیف فروش مناسب است، جایی که هدف اصلی رساندن پیام به حداکثر افراد ممکن است.
- مخاطب محدودتر: با افزایش تعداد پارامترها و اعمال محدودیتهای بیشتر، به گروه بالقوه کوچکتر و خاصتری از افراد دست مییابید. این استراتژی برای مراحل پایانی قیف فروش که هدف، تبدیل مستقیم کاربر به مشتری است، کارایی بیشتری دارد، زیرا احتمال اینکه این گروه کوچکتر به تبلیغات شما واکنش نشان دهند و خرید کنند، بالاتر است.
💎 نکته طلایی: انتخاب بین مخاطب گسترده و محدود، کاملاً به هدف کمپین و مرحلهای از قیف فروش که در آن قرار دارید، بستگی دارد. هیچ رویکردی ذاتاً “بهتر” نیست؛ “بهتر” به معنای “متناسبتر با هدف” است. برای افزایش نرخ تبدیل، هدفگذاری دقیقتر ضروری است، اما برای افزایش آگاهی اولیه، مخاطب گستردهتر میتواند موثرتر باشد.
پیامرسانی در تبلیغات: هنر رساندن پیام در قیف فروش
محتوا و پیامرسانی، قلب بازاریابی محتوایی و تبلیغات آنلاین هستند. همانطور که “بیل گیتس” در سال 1996، حتی قبل از شروع رسمی فعالیت گوگل، به اهمیت محتوا اشاره کرد و گفت “محتوا هنوز پادشاه است“، این جمله هنوز هم در دنیای دیجیتال مارکتینگ و سئو صدق میکند.
پیامرسانی چیست و شامل چه اجزایی است؟
پیامرسانی (Messaging) به معنای مجموعهای از عناصر است که شما در تبلیغات خود به کار میگیرید تا پیامی را به مخاطب منتقل کنید. این عناصر شامل:
- متنی که در تبلیغ خود مینویسید.
- تصاویری که نمایش میدهید.
- ویدیوهایی که به اشتراک میگذارید.
- و مهمتر از همه، نحوه ترکیب خلاقانه تصویر، ویدیو، متن و حتی انیمیشن برای ایجاد یک پیام منسجم و اثرگذار.
اهمیت تصویر، ویدیو، متن و ترکیب خلاقانه آنها
در دنیای امروز که محتوا وسیعتر و تعاملیتر شده، انتخاب فرمت محتوا و معماری ارائه آن، متناسب با هدف کاربر، نقش حیاتی در موفقیت دارد. محتوا میتواند در قالب متن، جدول، تصویر، نقل قول، ویدئو، پادکست، اینفوگرافیک، و ابزارهای تعاملی ارائه شود. از سال ۱۹۸۰، با معرفی رابط کاربری گرافیکی برای سیستم عاملها، و سپس در سال ۲۰۲۲ با ظهور ابزارهایی مانند ChatGPT، تکنولوژیهای جدید حس “انقلابی نو” در تولید و ارائه محتوا ایجاد کردهاند.
اگرچه هوش مصنوعی ابزاری قدرتمند است، اما انسان همچنان برتر از هوش مصنوعی است، به ویژه در بهرهبرداری از توانمندیهای منحصر به فرد خود. بنابراین، پیامرسانی خلاقانه و انسانمحور (People-First Content) که اصالت، استعداد و مهارت کافی در آن به کار رفته باشد، بسیار حائز اهمیت است. هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک دستیار به تولید محتوا کمک کند، اما باید با نظارت و ویرایش انسانی همراه باشد تا کیفیت و اصالت حفظ شود.
تعریف قیف فروش (Buyer’s Funnel) و جایگاه پیامها در آن
قیف فروش (Buyer’s Funnel)، مدلی است که سفر مشتری از اولین آگاهی تا خرید نهایی را نشان میدهد. در هر مرحله از این قیف، نیازهای کاربر متفاوت است و بنابراین، پیامرسانی شما نیز باید متناسب با موقعیت او طراحی و تنظیم شود.
به طور سنتی، قیف فروش شامل چهار مرحله اصلی است:
- آگاهی (Awareness): کاربر برای اولین بار با محصول یا خدمت شما آشنا میشود.
- علاقه (Interest): کاربر علاقهمند میشود و به دنبال اطلاعات بیشتری میگردد.
- اشتیاق (Desire): کاربر به محصول یا خدمت شما اشتیاق پیدا میکند و به دنبال دلایل بیشتری برای خرید است.
- اقدام (Action): کاربر تصمیم به خرید یا انجام عمل مورد نظر شما (مثل دانلود یا ثبتنام) میگیرد.
اما امروزه، مدلهای جدیدتری نیز مطرح شدهاند. به عنوان مثال، شرکت HubSpot مفهوم چرخه (Flywheel) را جایگزین قیف کرده است که شامل مراحل:
- جذب (Attract): در دسترس مخاطب درست قرار بگیریم و قابل اعتماد باشیم.
- تعامل (Engage): ارائه راهکارها و دادههایی که با نیاز مخاطب همخوانی دارد.
- لذت (Delight): ارائه خدمات و پشتیبانی برای موفقیت مشتری.
- و در نهایت، مشتریان به تبلیغکنندگان ما تبدیل شده و چرخه بازاریابی به حرکت میافتد.
هر دوی این مدلها بر اهمیت تطبیق پیام با مرحله کاربر تاکید دارند.
هدفگیری دقیق مخاطب
تطبیق پیام با مرحله کاربر در قیف فروش
کلید موفقیت در بازاریابی دیجیتال، ارائه پیام مناسب به فرد مناسب، در زمان مناسب است. این اصل به وضوح در قیف فروش قابل مشاهده است.
پیام مناسب برای بالای قیف (آگاهیبخش)
کاربرانی که در بالای قیف (Top of the Funnel) قرار دارند، تازه در حال آگاهی یافتن از محصول یا خدمت شما هستند، یا شاید حتی هنوز از وجود آن بیاطلاع باشند. در این مرحله، پیامهای شما باید بر آگاهی (awareness) متمرکز باشند.
برای مثال، در مورد همان “خودکار لوکس” که قبلاً صحبت کردیم، ممکن است بسیاری از مردم با خودکار لوکس آشنا باشند، اما شاید از کسبوکار شما، برند شما، یا روش جدید ساخت خودکارهای لوکس که شما ارائه میدهید، بیخبر باشند. شاید آنها هنوز هیچ علاقهای به خرید خودکار لوکس نداشته باشند. در این صورت، پیامرسانی شما نباید مستقیم به سمت فروش برود. بلکه باید بیشتر بر:
- سبک زندگی (lifestyle) مرتبط با استفاده از محصول.
- کیفیت (quality) و مزایای ماندگار آن.
- و مزایای عاطفی و روانی نوشتن با خودکار لوکس (مثلاً اینکه شیک است، باکلاس به نظر میرسد، تاثیرگذار است، یا حتی مردم فکر میکنند شما باهوشتر هستید) تمرکز کند.
هدف در این مرحله، جذب مخاطب و معرفی خدمت یا محصول است تا او را به سمت مراحل بعدی قیف سوق دهیم.
پیام مناسب برای پایین قیف (متمرکز بر تبدیل)
در مقابل، کاربرانی که در پایین قیف (Bottom of the Funnel) قرار دارند، قبلاً تصمیم گرفتهاند که محصول مورد نظر را بخرند. آنها در “بازار” هستند و در مرحله خرید قرار دارند. اینجاست که پیامرسانی شما باید بر تبدیل (conversion) متمرکز باشد.
وقتی فردی تصمیم میگیرد خودکار لوکس بخرد، دیگر به “شیک بودن” آن اهمیت چندانی نمیدهد. او بیشتر به ویژگیهای خاص (specific features) محصول علاقهمند است. مثلاً اینکه:
- آیا خودکار لوکس نوک بسیار ظریف 0.2 میلیمتری دارد؟
- آیا با سه بطری جوهر رایگان عرضه میشود؟
- آیا سیاست بازگشت (return policy) بهتری نسبت به رقیب دارید؟
اینها همه تاکتیکهای پیامرسانی متمرکز بر ویژگی و تبدیل هستند که برای افرادی که به پایین قیف رسیدهاند و قصد خرید دارند، طراحی میشوند. ارائه تخفیف، امکان خرید فوری (buy now)، دانلود نسخه آزمایشی (trial version) یا هر نوع فراخوان به اقدام (Call to Action) مستقیم، در این مرحله بسیار موثر است.
تحلیل عبارات جستجو بر اساس جایگاه کاربر در قیف فروش
یکی از هوشمندانهترین راهها برای تشخیص اینکه کاربر در کجای قیف فروش قرار دارد و چگونه پیام خود را به او برسانیم، تحلیل عبارات جستجو اوست. کاربران بسته به مرحلهای که در قیف قرار دارند، عبارات جستجوی متفاوتی را وارد میکنند.
چگونه از نوع جستجو موقعیت کاربر را تشخیص دهیم
بیایید با یک مثال عینی، رفتار جستجوی کاربران را در مراحل مختلف قیف بررسی کنیم:
- مثال 1: “کفش ورزشی” (Athletic Sneakers)
- این عبارت بسیار کلی است و نشان میدهد که شخص در مرحله بالاتری از قیف قرار دارد. او هنوز برند یا مدل خاصی را انتخاب نکرده و جزئیات زیادی در جستجوی خود بیان نمیکند. احتمالاً در مرحله آگاهی یا ابتدای علاقه است.
- مثال 2: “کفش نیوبالانس” (New Balance Sneakers)
- این جستجو نشان میدهد که کاربر کمی در قیف پیش رفته است. او اکنون یک برند بالقوه را شناسایی کرده و به آن علاقهمند است. این لزوماً به این معنی نیست که او امروز آماده خرید است؛ شاید هنوز مدلی را انتخاب نکرده باشد. اما پیامرسانی که به چنین شخصی نشان میدهیم، اکنون میتواند مشخصتر باشد: میخواهیم کفشهای نیوبالانس را به او نشان دهیم. این کاربر در مرحله علاقه یا ابتدای اشتیاق قرار دارد.
- مثال 3: “کفش نیوبالانس 327 زنانه” (New Balance Sneakers 327 for Women)
- این عبارت نشاندهنده شخصی است که عمیقتر در قیف (پایینتر) قرار دارد. او جنسیت و شماره مدل دقیق را مشخص کرده است. این جستجو نشان میدهد (البته ثابت نمیکند، زیرا هر عبارت جستجو میتواند توسط هر کسی در هر مرحله از قیف استفاده شود؛ ممکن است کسی در مرحله آگاهی فقط بخواهد عکس یا قیمت ببیند) که میتوانیم پیامرسانی را به طور خاصتری تنظیم کنیم. شاید کوپنهای تخفیف رایگان یا ارسال رایگان ارائه دهیم. هرگونه تبلیغات بالقوه دیگر را برجسته میکنیم و البته مدل صحیح را به او نشان میدهیم. این کاربر در مرحله اشتیاق یا اقدام قرار دارد.
استراتژی انتخاب اندازه مخاطب
تفکیک رفتار جستجوی کاربران در مراحل مختلف قیف: مثال “درد زانو“
بیایید مثال خودتان را در نظر بگیریم: کاربری در گوگل جستجو میکند “درد زانو موقع راه رفتن“.
- بالای قیف (آگاهی/Awareness):
- عبارت جستجو: “درد زانو موقع راه رفتن”
- نیت کاربر: او فقط میخواهد علت درد خود را بفهمد یا اطلاعات اولیه در مورد آن کسب کند. هنوز به دنبال راهحل درمانی مشخصی نیست.
- پیامرسانی مناسب: در این مرحله، تبلیغ میتواند او را با محتوای آموزشی (Educational Content) آشنا کند. مثلاً مقالهای با عنوان “دلایل شایع درد زانو هنگام راه رفتن و راهحلهای اولیه”. این محتوا به او کمک میکند تا آگاهی پیدا کند و احساس کند که شما به سوال او پاسخ میدهید.
- وسط قیف (علاقه/اشتیاق – Interest/Desire):
- پس از مطالعه مقاله و آگاهی از مشکل، کاربر ممکن است عبارتهای جستجوی دقیقتری داشته باشد، مثلاً: “بهترین کلینیک ارتوپدی تهران” یا “درمان درد زانو بدون جراحی”.
- نیت کاربر: او حالا به دنبال راهحلهای موجود است و میخواهد گزینهها را مقایسه کند.
- پیامرسانی مناسب: در این مرحله، با تبلیغ یک کلینیک ارتوپدی روبرو میشود که خدمات خود را معرفی میکند. تبلیغ میتواند بر “خدمات تخصصی زانو”، “تجربه پزشکان” و “روشهای درمانی نوین” تأکید کند. او خدمات کلینیک شما را با دیگران مقایسه میکند. در این مرحله، محتوای شما باید قابل اعتماد باشد و تخصص شما را به وضوح نشان دهد.
- پایین قیف (اقدام/Action):
- کاربر تصمیم خود را گرفته و آماده اقدام است. جستجوی او ممکن است بسیار خاص باشد: “رزرو نوبت دکتر [نام پزشک] ارتوپد” یا “شماره تلفن کلینیک ارتوپدی [نام کلینیک]”.
- نیت کاربر: او به طور خاص به دنبال رزرو وقت و شروع فرآیند درمان است.
- پیامرسانی مناسب: نهایتاً روی تبلیغ “رزرو وقت مشاوره زانو آنلاین” کلیک میکند و وقت میگیرد. تبلیغ باید شامل فراخوان به اقدام (Call to Action) واضح و مستقیم باشد (مثلاً “همین حالا نوبت خود را رزرو کنید” یا “مشاوره رایگان”).
نکته طلایی: درک هدف کاربر در صفحه نتایج جستجو (SERP) حیاتی است. گوگل چهار نیت اصلی برای جستجو (User Intent) را شناسایی میکند: “میخواهم بروم” (I Want to Go)، “میخواهم بخرم” (I Want to Buy)، “میخواهم انجامش دهم” (I Want to Do) و “میخواهم بدانم” (I Want to Know). تطبیق پیام با این چهار نیت، اثربخشی تبلیغات شما را به شدت افزایش میدهد. برای مثال، برای نیت “میخواهم انجامش دهم” (Do query)، کاربر به دنبال انجام یک فعالیت یا رسیدن به یک هدف است. مثال “درد زانو” در مراحل میانی و پایانی، بیشتر با نیت “میخواهم انجامش دهم” (پیدا کردن راهحل و درمان) و “میخواهم بخرم” (استفاده از خدمات کلینیک) همخوانی دارد.
نتیجهگیری: سفر محتوا از فهم تا موفقیت
درک کاربر و نیت او، محور اصلی تولید محتوای ارزشمند و موفقیت در قیف فروش، به ویژه در اکوسیستم گوگل ادز، است. همانطور که دیدیم، “عبارت جستجو” نقشه راهی است برای درک موقعیت کاربر در قیف فروش، و “کلمه کلیدی” ابزاری در دست ما برای هدفگذاری دقیق. “هدفگذاری مخاطب” به ما امکان میدهد دایره تاثیرگذاری خود را بر اساس ویژگیهای جمعیتی، علایق و رفتارها، بهینه کنیم. و در نهایت، “پیامرسانی” هنر رساندن پیام صحیح به مخاطب صحیح، در زمان صحیح و با لحن مناسب است.
سوالات متداول
تفاوت اصلی بین "عبارت جستجو" و "کلمه کلیدی" چیست؟
عبارت جستجو آن چیزی است که کاربر واقعاً در موتور جستجو تایپ میکند. در حالی که کلمه کلیدی، واژهای است که شما به عنوان یک تبلیغکننده به گوگل میدهید تا بر اساس آن تصمیم بگیرد تبلیغ شما را برای کدام عبارات جستجوی مرتبط نمایش دهد.
چرا در دیجیتال مارکتینگ "هدفگذاری مخاطب" (Audience Targeting) اهمیت دارد؟
هدفگذاری مخاطب فرآیند شناسایی و دسترسی به مخاطب مناسب بر اساس ویژگیهای جمعیتی، علایق و رفتارهای اوست. این کار برای رساندن پیام صحیح به افراد مناسب و در نتیجه موفقیت کمپینهای بازاریابی ضروری است.
چه زمانی باید از استراتژی "مخاطب گسترده" و چه زمانی از "مخاطب محدود" در هدفگذاری استفاده کرد؟
مخاطب گستردهتر برای کمپینهای آگاهیبخش در مراحل اولیه قیف فروش مناسب است، جایی که هدف رساندن پیام به حداکثر افراد ممکن است. در مقابل، مخاطب محدودتر برای مراحل پایانی قیف فروش که هدف، تبدیل مستقیم کاربر به مشتری است، کارایی بیشتری دارد، زیرا احتمال واکنش و خرید این گروه بالاتر است. انتخاب بین این دو به هدف کمپین و مرحله قیف فروش بستگی دارد.
منظور از "پیامرسانی (Messaging)" در تبلیغات چیست و چه اجزایی دارد؟
پیامرسانی به معنای مجموعهای از عناصر است که شما در تبلیغات خود به کار میگیرید تا پیامی را به مخاطب منتقل کنید. این عناصر شامل متن، تصاویر، ویدیوها و مهمتر از همه، نحوه ترکیب خلاقانه آنها برای ایجاد یک پیام منسجم و اثرگذار است.
چهار نیت اصلی کاربر در جستجو که گوگل شناسایی کرده، کدامند؟
گوگل چهار نیت اصلی برای جستجو (User Intent) را شناسایی میکند: “میخواهم بدانم” (I Want to Know)، “میخواهم انجامش دهم” (I Want to Do)، “میخواهم بخرم” (I Want to Buy) و “میخواهم بروم” (I Want to Go). درک و تطبیق پیام با این نیتها، اثربخشی تبلیغات شما را به شدت افزایش میدهد.



