LSI چیست؟ کلیدواژههای معنایی و اهمیت آنها در سئو
فرض کنید در دنیای قدیمی سئو زندگی میکنیم. دنیایی که برای رتبهگرفتن در گوگل، کافی بود یک کلمه کلیدی مشخص را بارها و بارها در یک صفحه تکرار کنیم. هر چه بیشتر، بهتر! در آن زمان، موتورهای جستجو مثل یک ربات ساده عمل میکردند؛ فقط به دنبال تطابق دقیق کلمات در متن میگشتند و محتوایی که کلمه کلیدی مورد نظر را تعداد بیشتری در خود جای داده بود، لزوماً محتوای برتر محسوب میشد. اما خب، این روش نه برای کاربر تجربهی خوبی میساخت (تصور کنید متنی که یک کلمه در آن بیوقفه تکرار شده!) و نه واقعاً به گوگل کمک میکرد تا “مفهوم” واقعی یک صفحه را درک کند.
خوشبختانه، آن روزها گذشته است. الگوریتمهای گوگل بسیار هوشمندتر شدهاند و دیگر صرفاً به چگالی کلمه کلیدی یا تکرار بیمعنی یک عبارت تکیه نمیکنند. حالا گوگل میتواند محتوای شما را مثل یک انسان بخواند و بفهمد. اینجاست که مفهوم “LSI چیست” و اهمیت کلمات مرتبط معنایی مطرح میشود؛ مفهومی که اگرچه نامش کمی قدیمی به نظر میرسد، اما اصول بنیادین آن در سئو مدرن نقشی حیاتی ایفا میکند.
اگر به حوزه سئو علاقهمند هستید یا قصد دارید پروژهای را برای بهبود جایگاه سایتتان برونسپاری کنید، درک این مفاهیم به شما کمک میکند تا انتظارات واقعبینانهتری داشته باشید و کیفیت محتوای لازم برای موفقیت در جستجوی ارگانیک را بشناسید.
در این مقاله بصورت خلاصه چه می آموزیم:
| خلاصه نکات مهم این مقاله | توضیح ساده و کاربردی |
| مفهوم LSI | به کلمات و عباراتی گفته میشود که از نظر معنایی با کلمه کلیدی اصلی یک محتوا مرتبط هستند. |
| اهمیت در سئو | با اینکه گوگل از تکنولوژی قدیمی LSI استفاده نمیکند، استفاده از کلمات معنایی مرتبط به گوگل کمک میکند موضوع صفحه شما را بهتر درک کند و تجربه کاربری را بهبود بخشد. |
| تفاوت با مترادف و لانگ تیل | LSI فراتر از مترادف صرف است و به ارتباط مفهومی میپردازد. با کلمات کلیدی بلند (لانگ تیل) نیز متفاوت است؛ لانگ تیل به طول عبارت جستجو اشاره دارد، در حالی که LSI به ارتباط معنایی. |
| نحوه پیدا کردن | میتوانید از پیشنهادات گوگل (Autocomplete، Related Searches)، تحلیل رقبا و ابزارهای تحقیق کلمات کلیدی برای یافتن کلمات مرتبط معنایی استفاده کنید. |
| نحوه استفاده | کلمات معنایی مرتبط را به صورت طبیعی در عنوان، تیترها، متن اصلی و توضیحات تصاویر به کار ببرید. تمرکز اصلی بر تولید محتوای ارزشمند برای کاربر است. |
از کلمات کلیدی LSI که یک مفهوم قدیمی است، عبور کرده و با سئوی مدرن آشنا شوید!
LSI چیست؟ نگاهی به معناشناسی
LSI مخفف عبارت Latent Semantic Indexing یا فهرستبندی معنایی پنهان است. این تکنیک در اصل یک روش پردازش زبان طبیعی (NLP) بود که در دهه ۱۹۸۰ توسعه یافت تا به کامپیوترها کمک کند روابط بین کلمات و مفاهیم را بر اساس زمینهای که در آن ظاهر میشوند، درک کنند.
به زبان ساده، هدف LSI این بود که بفهمد وقتی در یک متن، کلماتی مثل “آب سرد”، “قهوه جوش مسی”، “شکر” و “کف” کنار هم آمدهاند، احتمالاً موضوع درباره “قهوه ترک” است، حتی اگر کلمه “قهوه ترک” مستقیماً بارها تکرار نشده باشد. LSI با تحلیل حجم وسیعی از دادهها، به دنبال ارتباط موضوعی و همرخدادی کلمات میگشت تا بتواند معنای نهفته یا پنهان متن را کشف کند.
مفهوم LSI بر دو چالش اصلی در زبان انسان غلبه میکند:
- مترادفها (Synonymy): اینکه یک مفهوم واحد میتواند با کلمات یا عبارات مختلفی بیان شود (مثلاً “ماشین” و “اتومبیل”). بدون درک مترادفها، یک موتور جستجوی ساده ممکن بود فقط یکی از این کلمات را بفهمد.
- چند معنایی (Polysemy): اینکه یک کلمه میتواند معانی مختلفی داشته باشد بسته به زمینه (مثلاً “بانک” به معنای مؤسسه مالی یا کنار رودخانه). LSI سعی میکرد با نگاه به کلمات اطراف، معنای درست کلمه در آن زمینه را تشخیص دهد.
پس در اصل، LSI تلاشی بود برای اینکه ماشینها هم بتوانند مثل انسانها، مفهوم و زمینه یک متن را درک کنند و صرفاً به تطابق کلمات اکتفا نکنند.
LSI: فراتر از مترادفها و متفاوت از کلمات کلیدی بلند
یک سوءتفاهم رایج این است که کلمات کلیدی LSI همان کلمات مترادف هستند. در حالی که برخی کلمات مترادف ممکن است جزو کلمات معنایی مرتبط یک موضوع باشند، مفهوم LSI گستردهتر است. LSI به دنبال کلماتی است که معمولاً با یک مفهوم خاص همراه میشوند و به تعریف زمینه آن کمک میکنند.
مثلاً برای کلمه کلیدی “لپ تاپ”، کلمات مترادف ممکن است “نوتبوک” یا “کامپیوتر همراه” باشند. اما کلمات معنایی مرتبط (آنچه معمولاً در سئو به آن LSI میگویند) میتوانند شامل “شارژر”، “کیبورد”، “موس”، “صفحه نمایش”، “کارت گرافیک”، “حافظه رم”، “پردازنده” و… باشند. اینها مترادف “لپ تاپ” نیستند، اما کلماتی هستند که در زمینه بحث درباره لپ تاپ، مرتبط و رایج هستند. استفاده از این تنوع کلمات کلیدی مرتبط در محتوا، به گوگل کمک میکند تا موضوع اصلی صفحه شما را با دقت بیشتری درک کند و متوجه شود که محتوای شما عمیق و جامع است.
تفاوت دیگر، تفاوت بین LSI و کلمات کلیدی بلند یا لانگ تیل (Long Tail Keywords) است. کلمات کلیدی بلند معمولاً عباراتی طولانیتر (مثلاً ۳ کلمه یا بیشتر) هستند که هدف کاربر در آنها مشخصتر است و معمولاً حجم جستجوی پایینتری نسبت به کلمه کلیدی اصلی دارند (مثلاً “بهترین لپ تاپ گیمینگ ارزان قیمت”). یک کلمه کلیدی بلند ممکن است شامل کلمه کلیدی اصلی و حتی برخی کلمات مرتبط معنایی باشد، اما خود LSI به طول عبارت اشاره ندارد، بلکه به ارتباط معنایی مفاهیم میپردازد. با پوشش دادن کلمات کلیدی بلند و همچنین استفاده از کلمات معنایی مرتبط، میتوانید شانس دیده شدن خود را در جستجوی ارگانیک برای طیف وسیعتری از عبارات افزایش دهید.
به جای گشتن دنبال کلمات LSI، روی نوشتن یک محتوای کامل و جامع تمرکز کنید!
آیا گوگل همچنان از تکنولوژی LSI استفاده میکند؟
پاسخ کوتاه و صریح گوگل این است: خیر! همانطور که در منابع هم اشاره شده، جان مولر، یکی از سخنگویان گوگل، بارها اعلام کرده که چیزی به نام LSI Keywords در الگوریتمهای گوگل وجود ندارد و هرکس که غیر از این میگوید، اشتباه میکند.
دلیل این انکار این است که تکنولوژی اصلی Latent Semantic Indexing یک تکنیک قدیمی مربوط به دهه ۸۰ است که برای حجم و پویایی وب امروزی طراحی نشده بود. گوگل از آن زمان، سیستمهای بسیار پیشرفتهتر و مقیاسپذیرتری را برای درک زبان و ارتباط معنایی توسعه داده است. این سیستمها شامل پردازش زبان طبیعی (NLP)، استفاده از یادگیری ماشین (Machine Learning)، درک موجودیتها (Entities) و استفاده از نمودار دانش (Knowledge Graph) هستند. این فناوریهای نوین به گوگل اجازه میدهند تا متن را به صورت کلی، در زمینه خود و با در نظر گرفتن ظرافتهای معنایی درک کند، نه فقط با تحلیل کلمات مرتبط در سطح پایین LSI قدیمی.
نکته طلایی: پس چرا هنوز در دنیای سئو از اصطلاح “LSI Keywords” استفاده میشود؟ دلیلش این است که این اصطلاح به یک مفهوم مهم اشاره دارد: اهمیت استفاده از کلمات و عبارات مرتبط معنایی در محتوا. حتی اگر گوگل از تکنولوژی LSI استفاده نکند، استفاده هوشمندانه و طبیعی از کلمات معنایی مرتبط، همچنان برای سئو ضروری و مفید است.
چرا “کلمات مرتبط معنایی” برای سئو مهم هستند؟
با کنار گذاشتن نام قدیمی “LSI Keywords” و تمرکز بر مفهوم جدیدتر “کلمات مرتبط معنایی” یا “کلمات همرخداد” (co-occurring keywords)، درک اهمیت آنها برای استراتژی سئو بسیار آسان میشود. این کلمات نقش مهمی در کمک به گوگل برای درک زمینه محتوا و قصد کاربر از جستجو ایفا میکنند.
- کمک به درک عمیقتر موضوع توسط گوگل: همانطور که اشاره شد، گوگل دیگر صرفاً به دنبال تطابق کلمات کلیدی اصلی نیست. با استفاده از پردازش زبان طبیعی و یادگیری ماشین، گوگل به دنبال این است که موضوع کلی صفحه را با درک روابط بین کلمات بفهمد. وقتی شما در مقالهای درباره “تحقیق کلمات کلیدی”، از عباراتی مانند “ابزار تحقیق کلمات کلیدی”، “پیدا کردن کلمات کلیدی برای سئو”، “استخراج کلمات کلیدی” و… استفاده میکنید، به گوگل سیگنال میدهید که محتوای شما واقعاً درباره این موضوع است و آن را به طور جامع پوشش دادهاید. این کار شانس ایندکس شدن و رتبهگیری صفحه شما را برای آن کلمه کلیدی اصلی و حتی کلمات معنایی مرتبط دیگر افزایش میدهد.
- غنیسازی و افزایش کیفیت محتوا: استفاده از کلمات مرتبط معنایی، به شما کمک میکند تا محتوایی کاملتر، جامعتر و باکیفیتتر بنویسید. وقتی درباره یک موضوع صحبت میکنید و همهی جنبهها و مفاهیم مرتبط آن را پوشش میدهید، محتوای شما عمیقتر میشود و اطلاعات بیشتری به کاربر ارائه میدهد. این نه تنها به گوگل کمک میکند تا محتوای شما را ارزشمندتر تشخیص دهد (طبق اصل E-E-A-T که بر تجربه، تخصص، اعتبار و اعتماد تاکید دارد و گوگل به محتوای باکیفیت پاداش میدهد)، بلکه تجربه کاربری (UX) را نیز به شدت بهبود میبخشد.
- بهبود تجربه کاربری و کاهش نرخ پرش: محتوایی که از کلمات مرتبط معنایی استفاده کرده و موضوع را به طور کامل پوشش داده، به احتمال زیاد پاسخگوی نیازهای کاربر خواهد بود. وقتی کاربر وارد صفحه شما میشود و تمام اطلاعات مرتبطی که به دنبال آن بوده یا حتی فراتر از آن را پیدا میکند، رضایت بیشتری خواهد داشت، زمان بیشتری در صفحه میماند (افزایش Dwell Time) و کمتر نیاز پیدا میکند برای یافتن اطلاعات بیشتر به صفحات دیگر برود (کاهش نرخ پرش یا Bounce Rate). این سیگنالهای مثبت کاربری برای گوگل بسیار مهم هستند و میتوانند به بهبود رتبه شما کمک کنند.
- اجتناب از پر کردن کلمات کلیدی و پنالتیهای احتمالی: در گذشته، برای رتبهگرفتن، تولیدکنندگان محتوا مجبور بودند کلمه کلیدی اصلی را به صورت غیرطبیعی و با تراکم بالا در متن تکرار کنند که منجر به پر کردن کلمات کلیدی (Keyword Stuffing) میشد و حالا گوگل سایتها را به خاطر آن جریمه میکند. با استفاده از کلمات مرتبط معنایی، میتوانید بدون نیاز به تکرار بیش از حد کلمه کلیدی اصلی، زمینه محتوای خود را برای گوگل روشن کنید و از پنالتیها دوری نمایید. این رویکرد باعث میشود نگارش محتوا روانتر و طبیعیتر باشد و برای خواننده نیز جذابتر شود.
نکته طلایی: به جای تمرکز بر یک یا دو کلمه کلیدی اصلی و تکرار آنها، به یک “دایره مفهومی” فکر کنید. هدف شما باید پوشش جامع این دایره مفهومی با استفاده از کلمات و عبارات مرتبط معنایی باشد تا هم به گوگل بفهمانید دقیقاً درباره چه چیزی صحبت میکنید و هم نیاز اطلاعاتی کاربر را به طور کامل برطرف کنید.
چطور کلمات مرتبط معنایی را پیدا کنیم؟
پیدا کردن کلمات مرتبط معنایی برای محتوای شما کار پیچیدهای نیست و نیاز به ابزارهای بسیار گرانقیمت ندارد. میتوانید از روشهای مختلفی برای این تحقیق کلمات کلیدی استفاده کنید.
- عقل سلیم و دانش موضوعی: سادهترین راه این است که به موضوع اصلی خود فکر کنید و هر کلمه، عبارت یا مفهومی که به ذهنتان میرسد و مرتبط با آن است را یادداشت کنید. اگر در موضوع مورد نظر تخصص یا تجربه دارید، این کار برایتان بسیار آسان خواهد بود. مثلاً اگر موضوعتان “بازاریابی محتوا” است، کلماتی مانند “استراتژی محتوا”، “تولید محتوا”، “انواع محتوا”، “بازاریابی دیجیتال”، “قیف فروش/چرخه بازاریابی” و… به ذهنتان میرسد.
- پیشنهادات خودکار گوگل (Google Autocomplete & Related Searches): گوگل خودش در این زمینه بزرگترین کمککننده شماست. * Google Autocomplete: وقتی شروع به تایپ کلمه کلیدی اصلی خود در نوار جستجوی گوگل میکنید، گوگل عبارتهای مرتبطی را پیشنهاد میدهد که کاربران دیگر جستجو کردهاند. این پیشنهادات نشاندهنده عبارتهایی هستند که از نظر گوگل با جستجوی شما مرتبط هستند. اینها کلمات lsi نیستند (طبق تعریف فنی LSI)، اما کلمات معنایی مرتبطی هستند که میتوانید از آنها ایده بگیرید. * Related Searches: پس از جستجوی کلمه کلیدی اصلی و رفتن به صفحه نتایج (SERP)، به پایین صفحه اسکرول کنید. در بخش “جستجوهای مرتبط” (Searches related to…)، گوگل لیستی از جستجوهای دیگری که کاربران مرتبط با موضوع شما انجام دادهاند را نمایش میدهد. این بخش یک منبع عالی برای کشف کلمات مرتبط معنایی و ایدههای جدید برای گسترش محتوایتان است. مثلاً با جستجوی “lsi چیست”، گوگل عباراتی مانند “کلمات کلیدی LSI چیست”، “LSI Keywords چیست”، “lsi مخفف چیست” و… را پیشنهاد میدهد. اینها همگی نشاندهنده مفاهیم مرتبطی هستند که کاربران به دنبال آن هستند.
- تحلیل نتایج برتر گوگل و رقبا: صفحات برتر گوگل برای کلمه کلیدی اصلی شما، بهترین نمونه از محتوایی هستند که گوگل آن را مرتبط و باکیفیت تشخیص داده است. محتوای آنها را به دقت بررسی کنید. ببینید از چه کلمات و عبارتهای مرتبط دیگری استفاده کردهاند؟ چه زیرعنوانهایی دارند؟ چه مفاهیمی را پوشش دادهاند که شما به آنها فکر نکرده بودید؟.
- ابزارهای تحقیق کلمات کلیدی: ابزارهای مختلفی وجود دارند که میتوانند در پیدا کردن کلمات مرتبط معنایی به شما کمک کنند، حتی اگر از نام “LSI keyword tool” استفاده کنند. Google Keyword Planner، Semrush، Ahrefs، Surfer SEO و بسیاری ابزارهای دیگر، با تحلیل دادهها و نتایج جستجو، لیستهای جامعی از کلمات و عبارات مرتبط را در اختیار شما قرار میدهند. این ابزارها با سرعت بخشیدن به فرآیند تحقیق، به شما کمک میکنند تا کلمات مرتبط بیشتری پیدا کنید.
- تگهای تصاویر گوگل (Google Image Tags) و نمودار دانش (Knowledge Graph): هنگام جستجوی یک کلمه کلیدی در بخش تصاویر گوگل، معمولاً تگهای مرتبطی در بالای نتایج ظاهر میشوند. این تگها نیز میتوانند ایدههای خوبی برای کلمات مرتبط معنایی به شما بدهند. همچنین، برای موجودیتهای شناخته شده (مثل افراد، مکانها، اشیاء)، گوگل نمودار دانش را نمایش میدهد که ارتباط آن موجودیت با مفاهیم، افراد و مکانهای دیگر را نشان میدهد. این ارتباطات نیز منبع خوبی برای یافتن کلمات معنایی مرتبط هستند.
به گوگل کمک کنید تا عمق تخصص شما در یک موضوع را بهتر درک کند!
چطور از کلمات مرتبط معنایی در محتوا استفاده کنیم؟
پیدا کردن کلمات مرتبط معنایی تنها نیمی از ماجراست. نیمی دیگر، نحوه استفاده موثر و طبیعی از آنها در محتوای شماست. هدف، پر کردن کلمات کلیدی به صورت مصنوعی نیست، بلکه غنیسازی متن برای کاربر و گوگل است.- قرارگیری استراتژیک: کلمات مرتبط معنایی را در مکانهای مهم محتوا به کار ببرید، اما با اولویت بر طبیعی بودن: * متا تایتل و متا دسکریپشن: اینها اولین چیزهایی هستند که کاربر در صفحه نتایج میبیند و نقش مهمی در جلب توجه و افزایش نرخ کلیک (CTR) دارند. استفاده از کلمات مرتبط در اینجا به گوگل و کاربر نشان میدهد که صفحه شما دقیقاً درباره چه موضوعی است. تیترها و زیرعنوانها (H1, H2, H3…): تیتر اصلی (H1) معمولاً شامل کلمه کلیدی اصلی است. زیرعنوانها (H2 به پایین) برای سازماندهی ساختار محتوا و پوشش زیرموضوعات استفاده میشوند. استفاده از کلمات مرتبط معنایی در زیرعنوانها، نه تنها ساختار مقاله را برای کاربر منطقیتر میکند، بلکه به گوگل کمک میکند تا زیرمفاهیم پوشش داده شده در صفحه شما را درک کند. متن اصلی (Body Content): این مهمترین بخش است. کلمات مرتبط معنایی را به صورت طبیعی در پاراگرافها به کار ببرید. همانطور که برای یک انسان دیگر توضیح میدهید، بنویسید. اگر محتوایتان واقعاً جامع و عمیق باشد، این کلمات به طور خودکار در متن شما ظاهر خواهند شد. Alt تصاویر: توضیحات جایگزین تصاویر (Alt Text) برای سئو تصاویر و کمک به گوگل در درک محتوای تصویری استفاده میشود. استفاده از کلمات مرتبط معنایی در Alt تصاویر، هم به سئو کمک میکند و هم برای دسترسیپذیری مهم است.
- طبیعی بنویسید، نه برای رباتها: اصلیترین نکته این است که محتوای شما در درجه اول برای انسانها نوشته شده باشد (People-First Content). از به کار بردن کلمات به صورت اجباری یا غیرطبیعی فقط برای رسیدن به یک “تراکم کلمه کلیدی” مشخص خودداری کنید (گوگل چگالی کلمه کلیدی را به عنوان یک معیار رتبهبندی اعلام نکرده است). روان بنویسید، از جملات واضح و قابل فهم استفاده کنید و مطمئن شوید که محتوا خوانا و جذاب است.
- پیوند داخلی (Internal Linking): از کلمات مرتبط معنایی به عنوان انکرتکست (Anchor Text) برای ایجاد لینکهای داخلی به صفحات مرتبط دیگر در سایتتان استفاده کنید. این کار نه تنها به کاربر کمک میکند تا مسیر اطلاعاتی مرتبط را دنبال کند، بلکه به گوگل نیز در درک ارتباط معنایی بین صفحات مختلف سایت شما کمک میکند و ارزش آن صفحات را تقویت میکند.
- محتوای خود را جامع کنید: گاهی اوقات، برای استفاده موثر از کلمات مرتبط معنایی و پوشش کامل موضوع، لازم است بخشهای جدیدی به مقاله خود اضافه کنید. این کار نه تنها به سئو کمک میکند، بلکه ارزش محتوای شما را برای کاربر به شدت افزایش میدهد.
LSI، دایرهای از واژگان مرتبط با هم
در نهایت، اگرچه تکنولوژی Latent Semantic Indexing (LSI) دیگر مبنای الگوریتمهای پیچیده گوگل برای درک محتوا نیست، اما اصلی که LSI بر آن بنا شده بود، یعنی اهمیت روابط معنایی بین کلمات و مفاهیم، همچنان در سئو مدرن حیاتی است. گوگل امروز با استفاده از پردازش زبان طبیعی، یادگیری ماشین و درک موجودیتها، به مراتب هوشمندانهتر از گذشته عمل میکند و میتواند زمینه و مفهوم واقعی محتوای شما را درک کند.
برای موفقیت در سئو، به جای تمرکز بر تکرار یک کلمه کلیدی و پر کردن مصنوعی متن، بر تولید محتوای باکیفیت، جامع، عمیق و در درجه اول “مردممحور” تمرکز کنید. با استفاده طبیعی و هوشمندانه از کلمات و عبارات مرتبط معنایی در تمام بخشهای مقالهتان، نه تنها به گوگل کمک میکنید تا موضوع اصلی و زیرموضوعات صفحه شما را بهتر درک کند و شانس رتبهگیری برای عبارات بیشتری را به دست آورید، بلکه تجربه کاربری را بهبود میبخشید و به مخاطبان خود ارزشی واقعی ارائه میدهید. این همان چیزی است که گوگل به دنبال آن است و به آن پاداش میدهد: محتوای مفید، قابل اعتماد و مردممحور.
سوالات متداول
LSI به زبان ساده چیست؟
LSI به مفهوم ارتباط معنایی بین کلمات اشاره دارد. یعنی کلماتی که معمولاً با یک موضوع یا مفهوم خاص همراه میشوند و به روشن شدن زمینه بحث کمک میکنند.
آیا گوگل واقعاً از تکنولوژی LSI استفاده میکند؟
خیر، گوگل رسماً اعلام کرده که از تکنولوژی قدیمی LSI استفاده نمیکند. گوگل از سیستمهای پیشرفتهتر مبتنی بر پردازش زبان طبیعی و یادگیری ماشین برای درک معنای محتوا استفاده میکند.
کلمات کلیدی LSI چه تفاوتی با مترادفها دارند؟
کلمات معنایی مرتبط (آنچه در سئو به LSI مشهور شده) فراتر از مترادف صرف هستند. آنها کلماتی هستند که در زمینه یک بحث مرتبط هستند و معمولاً با کلمه کلیدی اصلی همراه میشوند، حتی اگر معنای یکسانی نداشته باشند (مثل “لپ تاپ” و “باتری”).
چرا استفاده از کلمات مرتبط معنایی برای سئو مهم است؟
استفاده از این کلمات به گوگل کمک میکند تا موضوع کلی صفحه شما را بهتر درک کند، محتوای شما را جامعتر و باکیفیتتر نشان دهد، تجربه کاربری را بهبود بخشد و شانس رتبهگیری شما را برای عبارات مرتبط بیشتری افزایش دهد.
چطور میتوان کلمات مرتبط معنایی را پیدا کرد؟
میتوانید از پیشنهادات جستجوی گوگل (Autocomplete و Related Searches)، تحلیل محتوای صفحات برتر رقبا و استفاده از ابزارهای تحقیق کلمات کلیدی مانند Google Keyword Planner یا Semrush استفاده کنید.



